للله...سلام
فقط یک کلام تا اساعه ادب نباشد بر حرف دل...
من در خط مقدم جنگ حاضر نبودم ولی شاهد عروج برادرانم بوده ام . شاهد نبرد و ایثار و گذشت و مسئولیت پذیری و عشق و پایبندی به عقیده و مطیع ولایت. با تمام وجودم بوی خون و ترس و تهاجم را حس کرده ام.فرزند شهید نیستم.خواهر شهید هم نیستم .ولی همیشه خود را وارث و شهدا را برادران خودم دانسته ام.بر من هم خرده بسیار گرفته اند ولی همیشه میگویم : من شاهد عروج برادرانم بوده ام پس چطور فراموششان کنم ؟ چطورنام .یاد ورنگ شهید را از زندگی ام کمرنگ کنم در حالیکه زندگی را با معنای راه و هدف او هجی کرده ام و آموخته ام؟ چطور دوران کودکی و نوجوانیم را از زندگیم پاک کنم در حالیکه تمام آن گره خورده و تعریف شده با جنگ و شهید و بمباران مدارس و انفجار شهر وخانه . کمک رسانی زنان و وداع مردان و تنهایی کودکان این شهر و کشور... ولی حقیقت این است که وقتی این حرفها نوشته میشود دیگر حس و بوی حادثه راندارد. عاقبت روایت آن فقط میشود حرفهای زندانی شده در حصار ناتوان بیان .چون فقط نویسنده و شاهد ماجراست که آن را میفهمد و لمس میکند.آن کس که نبوده و ندیده چه میداند و چطور میتواند حس کند که طعم وحشت تهاجم و اضطراب از تجاوز خانه و شهر یعنی چه؟ تخریب خانه و نابودی تمام هستی یک خانواده یعنی چه؟ وداع مادرو فرزند پای اتوبوس در سفر بدون امید برگشت تک پسرش یعنی چه؟دل بریدن از جگر گوشه و سپردن آن به تیغ یزید و شمر آن هم فقط برای بقای اسلام چه آزمون سختی است؟ گذراندن ماه عسل یک پسر جوان در عملیات والفجر8و کربلای 5و... و جنگ تن به تن یعنی چه؟ چشم به در دوختن و منتظر تنها یک خبر و صدایی از تازه داماد برای عروس یعنی چه؟ و .... و حتی کمترین قدم در این راه: برای درس خواندن در دوره ابتدایی ، با همه اهمیت پایه ریزی درسی و کارشناسی های امروزه ، یک نسل در تعطیلی مدار س بسر بردند و بچه کلاس اول و دوم ابتدایی باید کل روز را منتظر مینشست تا معلم از تلویزیون یک ربع -نیم ساعت درس روز ش را از تلویزیون بدهد.وای به روزی که برق میرفت یا بچه کوچک خانه نمیگذاشت و یا او باید بجای پدر خرید میکرد و جیره بندی را کمک مادر تهیه مینمود.همو امروز معلم و مهندس متعهد این مملکت شده ست.چون زمانی که خیلی ها به خارج از کشور و یا روستاها و شهرهای امن پناه بردند او در شهر در وضعیت جنگ ماند و مدرسه ی تعطیل را دیده و ارزش درس و کلاس را میداند. درست است که شاهد عروج برادرانم بوده ام .
ولی ... امان از دل زینب!...
بهای پرداخت شده برای این دین و انقلاب ،خون بوده .... ارزان نفروشیم!!!